جنگ قره باغ جنگ انرژی است
جنگ قره باغ جنگ انرژی است
جنگ قره باغ جنگ انرژی میان غرب و شرق، روسیه و آمریکا، ترکیه و... است.

به گزارش “نبض انرژی” ، جولیان لی، استراتژیست و تحلیلگر ارشد حوزه انرژی طی یادداشتی در بلومبرگ به زوایای مختلف این درگیری و پیامدهای متعاقب آن در بازار انرژی پرداخته است. لی معتقد است این درگیری پتانسیل تبدیل شدن به یک بحران بزرگ و یک فاجعه زیست محیطی را پیش روی دارد.

در صورت حمله ارمنستان به خط لوله انتقال نفت و مهم‌تر از آن خط انتقال گاز جمهوری آذربایجان، هم می‌تواند تهدیدی بزرگ برای بازار انرژی اروپا باشد و از سوی دیگر نیز آذربایجان را با کمک روسیه در منگنه تجاری قرار دهد.

آرگوس مدیا نیز در گزارشی با بررسی درگیری میان دو همسایه قفقازی، بالا گرفتن درگیری‌ها را تهدیدی بالقوه برای زیرساخت‌های نفتی و گازی می‌داند. در این گزارش به تاثیرات درگیری‌ها روی استراتژی‌های بلندپروازانه آذربایجان نیز پرداخته شده است که برنامه این کشور برای تسخیر سهم بیشتر از بازار انرژی اروپا را به خطر می‌اندازد. آذربایجان در آستانه بهره‌برداری از یک خط لوله استراتژیک گازی دیگر به جنوب شرقی اروپا است و گسترش دامنه این تنش‌ها می‌تواند در این حوزه مشکل‌ساز باشد.
اهمیت انرژی در منطقه مورد مناقشه

جمهوری آذربایجان، بیست و چهارمین تولید‌کننده بزرگ نفت جهان و یکی از تولید‌کنندگان عمده گاز طبیعی در جهان محسوب می‌شود. اقتصاد این کشور نیز به شدت وابسته به نفت و گاز است، تا جایی که بیش از ۹۰ درصد از کل صادرات آذربایجان مربوط به این بخش است. خطوط لوله آذربایجان این کشور را با تکیه بر منابع گازی و نفتی دریای خزر به دروازه‌ای استراتژیک برای امنیت انرژی اروپا تبدیل کرده است. جمهوری آذربایجان دارای ۳ خط لوله صادرات نفت خام است که بزرگ‌ترین آنها خط لوله ۱۷۶۸ کیلومتری مشهور باکو – تفلیس – جیحان (BTC) است و از طریق آذربایجان و گرجستان، نفت و میعانات را به شهر جیحان واقع در استان آدانا ترکیه انتقال می‌دهد. این کشور دو خط لوله بسیار مهم صادراتی گاز نیز دارد که یکی از آنها خط لوله ۶۹۳ کیلومتری قفقاز جنوبی (SCP) است و گاز را به موازات خط لوله BTC، از میدان شاه‌دنیز به گرجستان و سپس ترکیه انتقال می‌دهد. اهمیت این خط لوله آنجا است که به‌عنوان بخشی از خط ۴ هزار کیلومتری کریدور گاز جنوبی محسوب می‌شود که با حمایت ایالات متحده آمریکا و با تشکیل کنسرسیومی به رهبری شرکت بی‌پی (BP) با هزینه‌ای ۴۰ میلیارد دلاری ساخته شده است. آذربایجان در سال ۲۰۱۹ میلادی حدود ۲/ ۹ میلیارد متر مکعب گاز از طریق این خط لوله صادر کرد.

جولیان لی، استراتژیست و تحلیلگر ارشد حوزه انرژی در بلومبرگ معتقد است که این منازعات سرزمینی میان دو کشور همسایه در حال حاضر به دلیل تولید بیش از حد نیاز بازار نمی‌تواند آسیب جدی به بازار بزند و حتی در صورت ایجاد اختلال در صادرات نفت آذربایجان احتمالا قیمت‌ها را چندان دستخوش تغییر نکند، چرا که بازگشت تامین نفت لیبی به بازار جهانی، خطر افزایش عرضه بیش از تقاضا را به بازار تزریق کرده بود و قطع تامین نفت از سوی آذربایجان چندان نمی‌تواند باعث افزایش قیمت نفت شود. به گزارش آرگوس مدیا، خط لوله BTC که ظرفیت جابه‌جایی روزانه ۲/ ۱ میلیون بشکه نفت خام را دارد، در فاصله ۳۰ تا ۴۰ کیلومتری منطقه‌ای که درگیر‌های نظامی در حال وقوع است قرار دارد.
نگرانی از بمباران خط لوله‌های صادراتی

جولیان لی در یادداشت خود به شکل بسیار بدبینانه‌ای عنوان می‌کند اگر ارمنستان دست به بمباران خط لوله انتقال نفت و گاز آذربایجان بزند، در برابر هرگونه آسیب زیست محیطی ناشی از نشت نفت و گاز مسوول خواهد بود. البته او می‌گوید با توجه به اینکه این خطوط لوله در دو متری زمین دفن شده‌اند، بمباران آنها کار آسانی نخواهد بود. البته حملاتی به خطوط لوله BTC در گذشته رخ داده است. سال ۲۰۰۸ و در میانه درگیری‌های نظامی میان گرجستان و روسیه بر سر مناطق جدایی طلب آبخازیا و اوستیای جنوبی، شورای امنیت ملی گرجستان ادعا کرد که این خط لوله توسط موشک‌های روسی مورد هدف قرار گرفته است و البته روسیه هرگز این اتهام را نپذیرفت. چندی پیش نیز گروه‌های تروریستی این خط لوله در خاک ترکیه را منفجر کردند که باعث مسدود شدن چند هفته‌ای آن شد.

دو خط لوله BTC و Backu-Supsa به تنهایی ۹۵درصد صادرات نفت‌خام جمهوری آذربایجان را انجام می‌دهند و بالا گرفتن تنش‌ها طرف آذربایجانی را به شدت نگران کرده است. در ماه جولای که تنش‌ها میان دو کشور برای بار دیگر بالا گرفته بود، مدیریت شرکت دولتی سوکار هشدار داد که در صورت وقوع درگیری ممکن است عرضه و انتقال نفت خام دچار مشکلات جدی شود. سوکار (SOCAR) شرکت دولتی نفت و گاز جمهوری آذربایجان است و یکی از پردرآمدترین شرکت‌های حوزه انرژی در جهان محسوب می‌شود که تولید نفت خام و گاز طبیعی در این کشور را به عهده دارد.

آرگوس مدیا به نقل از غول نفتی بی پی که اپراتور خطوط لوله BTC و SCP است عنوان کرده که در حال حاضر وضعیت کار این خطوط لوله عادی است و مشکل خاصی وجود ندارد.
خطر استراتژیک جنگ برای بخش انرژی آذربایجان

این درگیری‌ها در حالی آغاز شده است که آذربایجان خود را برای آغاز یکی از استراتژیک‌ترین رخدادهای کشورش در حوزه انرژی یعنی صادرات گاز به جنوب شرقی اروپا آماده می‌کرد. فاز دوم پروژه شاه دنیز قرار است به رهبری شرکت بی‌پی خط لوله دریایی ۱۲۰۰ میلیارد متر مکعبی را برای صادرات گاز آذربایجان به جنوب شرق اروپا و کشور‌هایی چون یونان و ایتالیا آماده کند. طی هفته‌های آینده قرار بود که این پروژه استراتژیک وارد فاز بهره‌برداری شود. این درگیری‌ها نگرانی درباره این خط لوله را که بخشی از کریدور گازی جنوب محسوب می‌شود، افزایش داده است.

گاز شاه دنیز آذربایجان در فاز نخست خود از طریق خط لوله SCP به ترکیه انتقال پیدا می‌کند و در فاز دوم نیز قرار است صادرات گاز را به اروپا گسترش دهد. با اجرای این فاز آذربایجان به‌عنوان منبع واقعی و جدی گاز بین‌المللی مطرح خواهد شد و موقعیت ژئوپلیتیکی مهمی را می‌تواند از آن خود کند. دولت آذربایجان نیز گاز را به‌عنوان موتور محرک اقتصاد خود در نظر گرفته است و چشم‌انداز اصلی اقتصادی آن رشد درآمد در حوزه انرژی محسوب می‌شود. البته این برنامه رشد درآمد با تمرکز بر تولید و صادرات گاز طراحی شده است؛ زیرا کشور جمهوری آذربایجان طی سال‌های اخیر همواره تولید نفت خود را به‌صورت مداوم کاهش داده است. باکو امیدوار است تا بتواند در آینده‌ای نزدیک سایر میادین گازی داخلی خود را به امتداد کریدور گاز جنوبی متصل کند تا بتواند سهم خود را از بازار انرژی اروپا افزایش دهد.
سناریو‌های متفاوت تنش بر سر قره باغ

در سال‌های گذشته درگیری‌ها میان آذربایجان و ارمنستان همواره پس از چند روز فروکش کرده اما همیشه خطر تشدید هر چه بیشتر این درگیری‌ها بر سر منطقه سنگینی کرده است. هیچ یک از طرفین درگیر چندان به حل و فصل تنش‌ها از طریق مذاکره چندان روی خوش نشان نداده‌اند. جمهوری آذربایجان اما به شدت نگران حمله به زیرساخت‌های انرژی خود در خلال این درگیری‌ها است. این کشور طی سال‌های اخیر با تکیه بر افزایش درآمدهای ارزی ناشی از صادرات انرژی توانسته است بودجه نظامی خود را به شکل حیرت انگیزی افزایش دهد. البته این درگیری‌ها بازیگران تعیین‌کننده دیگری نیز دارد، آمریکا و ترکیه که منافع گازی مشترکی با آذربایجان نیز دارند تمایل بیشتری به حمایت از این کشور نشان داده‌اند. ارمنستان نیز حمایت و پشتیبانی اقتصادی و نظامی روسیه را در کنار خود می‌بیند؛ اما روسیه به هیچ عنوان درگیری نظامی گسترده‌تری در منطقه را نمی‌خواهد. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در روز ۲۷ سپتامبر طی گفت‌وگو با همتایان ارمنستانی، آذربایجانی و ترک خود بر ضرورت آتش بس زودهنگام بین دو کشور اصرار ورزید. باید توجه داشت که در صورت اینکه ارمنستان به خطوط نفت و گاز آذربایجان حمله کند، این کشور گزینه‌های چندانی برای صادرات نفت خود نخواهد داشت و صادرات گاز نیز می‌تواند به‌طور کامل متوقف شود. در این روسیه تنها راه صادرات نفت برای جمهوری آذربایجان محسوب شود که تن دادن آنان به کمک برای فروش نفت این کشور در آن شرایط بی تردید منوط به پذیرفتن شرایط روسیه است که احتمالا به نفع ارمنستان خواهد بود و می‌تواند اهرم فشار دیگری از سوی ارمنی‌ها به کشور همسایه باشد.

درگیری‌های حال حاضر سخت‌ترین تنش میان این دو همسایه طی سال‌های اخیر است، در آوریل ۲۰۱۶ این دو کشور در تبادل آتش میان خود ۲۰۰ نفر تلفات را ثبت کردند. در حال حاضر ده‌ها کشته از دو طرف جنگ گزارش شده است و هر دو کشور در مناطق خود اعلام حکومت نظامی کرده‌اند. حال باید دید آینده درگیری‌ها در این منطقه می‌تواند اثرات مخرب جدی روی بازار انرژی برجای گذارد یا خیر؟

علی آهنگر- جنگ در آذربایجان و ارمنستان ریشه در سالهای ۱۹۱۷ به بعد دارد. زمانی که روسیه تزاری مغلوب آتش بلشویک‌ها شد و از جنگ دست کشید. با کنار رفتن سربازان روسیه از میدان جنگ، متحد پیشین یعنی عثمانی موقعیت را مناسب دید تا با جمعیت ارمنی ساکن در شرق تسویه حساب کند.

به گزارش “نبض انرژی” ،  حاصل آنچه که در تاریخ از آن با عنوان نسل‌کشی ارامنه یاد می‌شود، دود آهی است که در سینه ارمنیان نشست و کشور تازه‌ای بود که با نام جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۱۸ بر نقشه جغرافیا ظاهر شد. بدین‌سان بود که سه جزء آشتی‌ناپذیر به نام ترکیه، آذربایجان و ارمنستان در منطقه قفقاز برای همیشه شکل گرفت. برای درک بهتر اوضاع کنونی خوب است نگاهی از درون به کشورهای درگیر در منازعه‌ای طولانی داشته باشیم. نخست مطلب را از آذربایجان آغاز می‌کنیم.

باکو؛ شهرآتش جاودان

وقتی از آذربایجان سخن می‌گوییم، یک‌راست به چشمه‌ای هدایت می‌شویم که «از آن روغنی می‌جوشد که گرچه برای خوردن مناسب نیست اما برای سوزاندن مناسب است». این تعبیری است که مارکوپولو در قرن سیزده میلادی از چشمه‌ای دارد که در اطراف باکو جریان داشت. باکو، سرزمینی است که از دوران باستان به «شهر ستون‌های آتش فروزان جاودان» شهرت داشت. شهر، زان آتشی که نمیرد همیشه در دل داشت. باکو، شهر آتش جاودان، بخشی از ایران بود که در اثر جنگ‌های ایران و روس و قرارداد ترکمنچای در ۱۸۲۸ از ایران جدا و به روسیه الحاق شد.

نفت در این منطقه جریان داشت و تا سال ۱۸۷۲ چاه‌های نفت به صورت دستی کنده می‌شد، اما از این سال به بعد پای دکل به باکو باز شد. با آمدن دکل، در طول کمتر از سه سال در باکو بیش از بیست پالایشگاه کوچک و بزرگ ساخته شد. در همین دوران یک شیمیدان بزرگ به نام رابرت نوبل سوئدی و برادرانش هم در باکو سر درآوردند. رابرت و برادرش لودویک، با دانش و ثروت سرشاری که داشتند از نفت باکو برای خود شهرتی عالمگیر فراهم آوردند، به گونه‌ای که فقط چند سال بعد لودویک «سلطان نفت باکو» در جهان لقب گرفت. نفت باکو در این زمان با امپراتوری بی‌همانند راکفلر در آمریکا کوس برابری و رقابت سر داده بود.

تولید نفت باکو که تا سال ۱۸۷۴ کمتر از ششصد هزار بشکه بود، ده سال بعد به ده میلیون و هشتصد هزار بشکه رسید و بیش از ۲۰۰ پالایشگاه در اطراف باکو با کار شبانه‌روزی خود چنان کوهی از دود به راه انداخته بودند که باکو «شهر سیاه» لقب گرفت. بوی دود و نفت باکو کم‌کم به مشام روچیلدها، معروف‌ترین خانواده یهودی در اروپا رسید. نفت روسی دل از روچیلدهای فرانسه ربود. از معروفترین افراد خانواده روچیلدها که دلداده نفت باکو شده بود، بارون ادوارد نام داشت. روچیلدها در سال ۱۸۸۳ کمپانی «نفت دریای سیاه و خزر» را به‌وجود آوردند و بدین‌سان برای سالیان زیادی در باکو و نفت آن ریشه دواندند.

کشور ده میلیون نفری آذربایجان در حال حاضر بیش از ۷ میلیارد بشکه ذخایر نفتی اثبات شده و بیش از دو تریلیون و شش میلیارد متر مکعب ذخایر گازی دارد و منابع هیدروکربوری، بیش از ۸۰ درصد صادرات این کشور را به خود اختصاص می‌دهد.

وجود همین منابع و ذخایر عظیم هیدروکربوری است که پای اسراییل را پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری‌های آسیای میانه، به آذربایجان باز کرد. حیدر علی‌اف در دیدار ماه اوت ۱۹۹۷ خود با بنیامین نتانیاهو اظهار داشت: «جمهوری آذربایجان به دنبال کمک‌های فنی و تخصصی اسراییل است و سعی دارد منبع تأمین نفت اسراییل باشد». در حوزه انرژی شرکت اسراییلی سونول از پرنفوذترین شرکت‌های استخراج نفت در آذربایجان است.

اسراییل با مشارکت در خط لوله باکو – تفلیس- جیحان و انتقال نفت آذربایجان به دریای مدیترانه، بیش از ۳۰ درصد از نیازهای نفتی خود را از این طریق تامین می‌کند. پروژه‌های دیگری همچون خط لوله باکو- تفلیس-ارزروم و پروژه «ترانس خزر» و نیز خط لوله عظیم «ناباکو» از جمله طرح‌هایی هستند که آذربایجان را جزو کریدور انرژی شرق به غرب قرار می‌دهد.

بر خلاف آذربایجان، در ارمنستان هیچ خبری از شکوه نفت و انرژی نیست. در دل کوهستان‌های سر به فلک کشیده‌ی کوچک‌ترین کشور قفقاز، ذره‌ای از انرژی‌های فسیلی یافت نمی‌شود.

زمستان‌های طاقت‌فرسای بیش از سه میلیون تن از مردم این کشور با گاز آذربایجان گرم می‌شد که در سال ۱۹۹۳ در پی وقوع جنگ بین دو کشور برای همیشه قطع شد.

خط لوله گرجستان نیز توسط آذربایجان منفجر شد و کشور را در سرمای سخت این کشور بی‌حرارت گذاشت. برق و تولیدات الکتریکی از عمده منابع انرژی‌زای ارمنستان بود که آن‌هم با سوخت حرارتی آذربایجان و یا از رودخانه‌های پرسرعت تامین می‌شد، چیزی که در سال‌های بعد با قطع سوخت حرارتی آذربایجان و کم‌آب شدن سدها کم فروغ گشت.

در حال حاضر نیروگاه هسته‌ای «متسامور» بعد از الکتریسیته، تنها منبع تامین‌کننده انرژی بی‌نهایت ناکافی ارمنستان محسوب می‌شود. مشکل انرژی در ارمنستان تا بدان حد حاد است که در یک نظرسنجی که توسط نشریه فرانسوی اخبار ارمنستان صورت گرفت، ۷۴ درصد از مصاحبه‌شوندگان، مسئله انرژی را مهم‌ترین مشکل ارمنستان اعلام کردند. مسئله تا آنجاست که سیستم آبگرم مرکزی این کشور برای شهرها با هیزم جنگل‌های اطراف گرم می‌شود.

از سوی دیگر، ارمنستان کشوری است که بین آذربایجان و ترکیه محاصره شده و از سوی هر دو کشور از سال ۱۹۹۳ تحریم است. این امر باعث شد که این کشور محصور در خشکی راهی بجز ایران‌، روسیه و گرجستان برای تامین نیازهای خود نداشته باشد.

با این توضیحات مشخص می‌شود که دو کشور آذربایجان و ارمنستان دارای مشکلات ریشه‌ای و بنیادینی هستند. در این میان، مشکل ترکیه با ارمنستان بر سر دو موضوع است. ترکیه انتظار دارد ارمنستان از قره‌باغ دست بکشد و پیگیر به رسمیت شناخته شدن نسل‌کشی ارامنه در سال ۱۹۱۸ در مجامع بین‌المللی نباشد. دو موضوعی که به حیثیت و هویت وجودی ارمنستان باز می‌گردد.

وجود این اختلافات ریشه‌ای موجب شد که در صبح روز یکشنبه ۲۶ سپتامبر (۶ مهر ۹۹) نیکول پاشینیان، رئیس‌جمهور ارمنستان در بیانیه‌ای خبر از حمله آذربایجان به خاک این کشور دهد. او گفت طرف ارمنی ۲ هلی‌کوپتر و ۳ پهباد آذربایجان را ساقط کرد.

او در بیانیه‌اش به کل کشور وضعیت آماده‌باش و بسیج عمومی اعلام کرد. اقدامات مشابهی هم در آذربایجان صورت گرفت. ترکیه اعلام کرد با تمام امکانات مادی و معنوی خود در کنار آذربایجان می‌ایستد.

در پی تشدید درگیری بین دو کشور، نگرانی‌های بین‌المللی در خصوص امنیت انرژی در این منطقه بالا گرفت. «براندا شفر»، مشاور ارشد انرژی در مرکز تحقیقات FDD (بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها) در واشینگتن، در واکنشی به این عملیات اعلام کرد، خطوط انتقال گاز آذربایجان به اروپا در معرض تهدید قرار گرفته است. او بویژه از پروژه کریدور جنوب نام برد که تا انتهای سال ۲۰۲۰ به پایان می‌رسد و گاز شاه‌دنیز را به اروپا منتقل می‌کند.

در باور براندا شفر، این پروژه که امنیت انرژی در اروپا را دچار تحول بنیادین می‌کند، اکنون در معرض تهدید قرار گرفته است. شفر اظهار داشت نبرد دو کشور در نزدیکی‌های خطوط انتقال انرژی و نیز خطوط راه‌آهن ترکیه و اروپا در حال انجام است که خطرآفرین است. براندا شفر همچنین از تهدید نیروگاه هسته‌ای متسامور ارمنستان و نیز از سد مینگچویر در آذربایجان نام برد که ممکن است هدف موشک‌های هدایت‌شونده دو طرف قرار گیرند و خسارات جبران‌ناپذیری بر جا بگذارند.
بیشترین خطوط لوله نفت و گاز آذربایجان از شمال غرب این کشور به تفلیس جریان می‌یابد که می‌تواند در خطوط تماس دو کشور به طور جدی مورد تهدید قرار گیرد. در صورت بروز هر گونه حادثه برای خطوط نفت آذربایجان، بازار نفت با افزایش قیمت روبه‌رو خواهد شد.

در این میان، صدای قره‌باغ که ارمنیان آن را آرتساخ می‌نامند، گوشی برای شنیدن پیدا نمی‌کند که از دو سال پیش از فروپاشی شوروی، با تظاهرات مردمش، خود را جزیی از سرزمین مادری یعنی ارمنستان می‌داند.

به گزارش “نبض انرژی” ،چند هفته پیش از این که جمهوری آذربایجان ارسال گاز به اتحادیه اروپا را آغاز کند، جنگ چند دهه ای این کشور با ارمنستان دوباره شعله ور شده است.

 بازارهای نفت و گاز هنوز از این منازعه به وحشت نیافتاده اند که شاید به دلیل کاهش چشمگیر تقاضای جهانی برای انرژی به دلیل شیوع پاندمی کووید ۱۹ باشد و اگر بدترین سناریوی ممکن در این منازعه به وقوع بپیوندد و خطوط لوله نفت و گاز بمباران شده و متعاقب آن فاجعه محیط زیستی پیش بیاید، تولیدکنندگان جهان ظرفیت مازاد برای جبران اختلالات عرضه ناشی از این منازعه را دارند. در شرایطی عادی نبرد نظامی و اختلال عرضه انرژی به افزایش قیمتها منتهی می شد.

این منازعه بر سر منطقه ناگورنو قره باغ است که هر دو کشور ادعای مالکیت آن را دارند. در تئوری، منازعه اخیر ممکن است جریان نفت و گاز از جمهوری آذربایجان که دومین تولیدکننده بزرگ نفت در منطقه دریای خزر است را مختل کند زیرا خطوط لوله صادرات این کشور در فاصله ۱۰ مایلی مرز ارمنستان قرار دارند.

جمهوری آذربایجان عمده نفت خام خود را از طریق خط لوله باکو-تفلیس-سیهان به پایانه صادرات در ساحل مدیترانه ای ترکیه صادر می کند. حجم اضافی به بندر سوپسای گرجستان در دریای سیاه ارسال می شود. صادرات گاز طبیعی از طریق خط لوله قفقاز جنوبی به گرجستان و ترکیه جریان دارد و قرار است اواخر امسال به بازارهای اتحادیه اروپا برسد. هر سه خط لوله از خاک جمهوری آذربایجان می گذرند.

عمده نفت و گازی که به این خطوط لوله پمپ می شود، توسط دو کنسرسیوم به ریاست شرکت BP تولید می شود که نفت را از میادین آذری، چراغ و گونشلی و گاز را از ذخایر شاه دنیز در دریای خزر استخراج می کنند. حجم اندکی نفت از قزاقستان و ترکمنستان در شرق ساحل خزر از طریق خط لوله باکو-تفلیس-سیهان منتقل می شود. این خط لوله ظرفیت انتقال روزانه ۱.۲ میلیون بشکه را دارد اما در عمل کمتر از نصف این ظرفیت فعالیت دارد. حدود ۸۰ هزار بشکه در روز نفت هم از طریق خط لوله سوپسا صادر می شود.

جمهوری آذربایجان همچنین گاز را از طریق خط لوله ای صادر می کند که در کنار خطوط لوله نفتی فعالیت دارد. این کشور سال میلادی گذشته از طریق خط لوله قفقاز جنوبی ۹.۲ میلیارد متر مکعب گاز به ترکیه تحویل داد. این خط لوله بخشی از کریدور گاز جنوبی به طول چهارهزار کیلومتر است که مورد حمایت آمریکا قرار دارد و ساخت آن برای شرکت BP و شرکایش حدود ۴۰ میلیارد دلار هزینه داشته است.

الشاد نصیروف، نایب رییس شرکت سوکار در ژوییه گفته بود جمهوری آذربایجان قرار است از ماه آینده از طریق این خط لوله به ایتالیا و یونان گازرسانی کند. دفتر وی روز دوشنبه اظهار کرد که این صادرات تا پایان سال آغاز می شود و حدود سه درصد از نیازهای گازی اتحادیه اروپا را تامین می کند با این حال این بلوک منابع جایگزین فراوانی دارد.

در حالی که نزدیک بودن این خطوط لوله انرژی به منطقه مرزی آنها را در معرض خطر قرار داده است اما ارمنستان در جریان مناقشه های مرزی پیشین میان دو کشور که در ۳۰ سال گذشته گهگاه به وقوع پیوسته است، به آنها حمله نکرده است.

مهمتر از همه شیوع ویروس کرونا باعث مازاد تولید نفت و گاز در سطح جهانی شده است. طبق پیش بینی آژانس بین المللی انرژی، تقاضای جهانی برای نفت در سه ماهه جاری ۷.۱ درصد کمتر از مدت مشابه سال گذشته خواهد بود. کشورهایی شامل عربستان سعودی و روسیه در واکنش به ضعف تقاضا، نفت کمتری تولید می کنند اما اگر ضرورت ایجاب کنند می توانند به راحتی ظرفیت تولیدشان را افزایش دهند.

آژانس بین المللی انرژی در ژوئن پیش بینی کرده بود که مصرف گاز امسال چهار درصد کاهش پیدا خواهد کرد که دو برابر کاهش مشاهده شده در زمان بحران مالی سال ۲۰۰۹-۲۰۰۸ خواهد بود. کاهش مصرف باعث تشدید بحران اشباع عرضه خواهد شد که در حال حاضر گریبانگیر بازار شده است.

اهداف دشوار

این خطوط لوله که در دو متری زیر زمین قرار دارند، اهداف راحتی نیستند و ارمنستان برای هر گونه آسیب محیط زیستی ناشی از نشت نفت و گاز مسئول شناخته خواهد شد.

شورای امنیت ملی گرجستان در سال ۲۰۰۸ مدعی شد که خط لوله باکو-تفلیس-سیهان هدف موشکهای روسی قرار گرفته که روسیه منکر آن شد. حمله ای که چندی قبل از سوی نیروهای حزب  پ ک ک به این خط لوله در خاک ترکیه انجام گرفت باعث مسدود شدن چند هفته ای آن شد.

جمهوری آذربایجان گزینه های معدودی برای صادرات نفت دارد و هیچ گزینه ای برای انتقال گاز در صورت آسیب دیدن خط لوله گازی ندارد. بخشی از نفت این کشور می تواند از طریق خط لوله به روسیه ارسال شود اما این مسئله به توافق با همسایه شمالی بستگی دارد که معمولا در منازعه ناگورنو قره باغ طرف ارمنستان را گرفته است.

به نظر نمی رسد بازارهای نفت نگرانی چندانی نسبت به مختل شدن احتمالی صادرات نفت جمهوری آذربایجان داشته باشند. بهای نفت برنت و معاملات گاز روز دوشنبه تغییر چندانی نداشتند.

بر اساس گزارش بلومبرگ، عرضه فراوان نفت سبک و شیرین جمهوری مشابه نفت آذربایجان در مدیترانه ممکن است به رفع نگرانیهای بازار نفت کمک کند. این عرضه در هفته های آینده در صورت موفقیت لیبی برای افزایش جریان نفت که پس از آتش بس سیاسی میان گروههای رقیب در این کشور ممکن شده است، افزایش پیدا خواهد کرد.

به گزارش “نبض انرژی” ،

فرزين رحيمي زنوز

منطقه نخجوان، جمهوري جداافتاده‌اي از كشور آذربايجان است كه توسط اراضي جنوبي ارمنستان و منطقه مورد مناقشه ناگورنو قره‌باغ از پيكره اصلي اين كشور جدا شده است. اين منطقه از شمال با ارمنستان، از جنوب با ايران و از غرب مرزي به طول كمتر از دوازده كيلومتر با تركيه دارد. پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي در سال 1991 و تشديد جنگ در قفقاز جنوبي، كليه راه‌هاي ارتباطي اين منطقه با جمهوري تازه تاسيس آذربايجان توسط ارمنستان مسدود شد. همين مساله ايران را به پل ارتباطي بين نخجوان و آذربايجان مبدل كرد. بدبيني جمهوري‌هاي تازه استقلال يافته نسبت به دولت مسكو و مشكلات اقتصادي تركيه در دهه 1990 نقش پدرخواندگي ايران را بر روابط كشورهاي منطقه قفقاز تجديد كرد.

شرايط خاص ژئواستراتژيكي نخجوان نويدبخش گسترش ارتباط هر چه بيشتر اين منطقه با ايران بود. اما به دلايل متعددي نظير اعلام آتش‌بس در قره‌باغ، اختلافات ايدئولوژيك بين جمهوري اسلامي و دولت سكولار آذربايجان، تمركز ايران بر منافع خود در خليج فارس، تحريم‌هاي اقتصادي عليه جمهوري اسلامي و مهم‌تر از همه، تلاش تركيه براي افزايش تعاملات خود با اين جمهوري خودمختار، به صورت روزافزوني از نقش ايران در منطقه كاسته شد. هر چند نخجوان به لحاظ استراتژيكي اهميت چنداني براي ايران نداشت و در ظاهر، حفظ مناسبات دوستانه با دولت نخجوان منافع ايران را تا حد زيادي تامين مي‌كرد، اما از آنجا كه اين منطقه ناگزير از وابستگي به يكي از دو كشور ايران يا تركيه است، حضور كمرنگ ايران در اين بخش به تقويت حضور ترك‌ها در نخجوان منجر شده است. ترك‌ها با بهره‌گيري از تشابهات فرهنگي دو كشور و از طريق برنامه‌هاي متنوع تلويزيوني خود، حتي بيش از راديو و تلويزيون جمهوري آذربايجان در نخجوان نفوذ كرده و مي‌توان روند تغيير لحن و دايره واژگان شهروندان اين منطقه را به وضوح مشاهده كرد.

به‌علاوه، تركيه با بهره‌گيري از محدوديت‌هاي اقتصادي نخجوان، پيوسته بر سطح روابط خود با دولت آذربايجان افزوده و شرايط مناسب‌تري را براي رونق اقتصادي در نخجوان فراهم كرده است. احداث گذرگاه مرزي ديل اوجو در مرز تركيه و نخجوان، افتتاح آزادراه نخجوان-صدرك، مقدمات اتصال نخجوان به شبكه ريلي تركيه، احداث خط لوله انتقال گاز تاناپ از مسير آذربايجان، گرجستان و تركيه به اروپا و برآورد احداث مسير انشعابي به سمت نخجوان، راه‌اندازي پرواز مستقيم نخجوان- استامبول، لغو تعرفه گمركي تعدادي از كالاي توليد نخجوان توسط تركيه، جملگي در همين راستا برنامه‌ريزي شده است.

مهم‌تر از همه، طرح بحث پيرامون استقرار پايگاه نظامي تركيه در نخجوان است كه در صورت اجرايي شدن، به دليل جدايي سرزميني نخجوان از آذربايجان، در حكم تفويض مسووليت امنيت اين سرزمين به ترك‌ها خواهد بود و هيچ بعيد نيست كه در صورت تضعيف دولت مركزي در باكو، تركيه نخجوان را به خاك خود ضميمه كرده يا بسان قبرس شمالي استقلال كامل آن را به رسميت شناسد. همه اين اقدامات در حالي صورت مي‌گيرد كه به مرور از نفوذ سياسي و اقتصادي ايران در آن منطقه كاسته و منجر به رويگرداني شهروندان نخجواني از ايران به سمت تركيه شده است.

از طرفي، دو دولت باكو و آنكارا روابط تيره‌اي با ارامنه دارند و در صورت بروز تنش مجدد بين ايشان و دولت ارمنستان، دو كشور بيش از پيش به يكديگر نزديك خواهند شد. مانور نظامي مشترك تركيه و آذربايجان در سپتامبر 2017 تجلي اتحاد نظامي دو كشور در مقابل ارمنستان است. به‌علاوه، تركيه از حضور خود در پهنه وسيع‌تري در مرزهاي ارمنستان به عنوان اهرمي جهت محدود كردن حمايت‌هاي ارمنستان از جدايي‌طلبان ارمني ساكن در دامنه‌هاي آرارات استفاده خواهد كرد. به‌علاوه، طرح دعوا توسط دولت ارمنستان پيرامون نسل‌كشي اجداد ايشان توسط ترك‌ها در خلال جنگ جهاني اول با محدوديت‌هاي بيشتري مواجه خواهد شد.

تركيه، چه در گذشته و در رابطه با قبرس شمالي و چه اكنون در خصوص نواحي مرزي خود با سوريه، همواره به دنبال تعميق موقعيت استراتژيك خود بوده است. اهميت اين مساله زماني بيشتر به چشم مي‌آيد كه مناطق پيراموني اين كشور از وضعيت صلح‌آميز خارج شده و مناقشات ارضي در آنها دربگيرد. در نمونه اخير، اين كشور با پيش‌روي نظامي در خاك سوريه، قلمروي تحت تسلط نيروهاي خود را به درون اراضي تحت حاكميت سوريه گسترش داده است. در همين رابطه، با فرض روي كار آمدن دولت‌هاي ملي‌گراي افراطي يا پان‌اسلاميست‌ها در تركيه و آذربايجان، ارمنستان از شرق، غرب و بخشي از نواحي جنوبي خود محاصره شده و برآيند نيروها به ضرر اين كشور تمام خواهد شد. در چنين شرايطي نقش تعادل‌بخش ايران در رابطه با دو كشور جمهوري آذربايجان و ارمنستان كمرنگ شده و مزيت نسبي ايران در منطقه تحت‌الشعاع حضور همه‌جانبه ترك‌ها قرار خواهد گرفت. حال، با اشراف به معادلات در حال تغيير منطقه قفقاز بايد ضمن حفظ روابط دوستانه با دولت‌هاي باكو و آنكارا، منافع خود را در اين منطقه با حساسيت بيشتري دنبال كنيم. لازم است بدترين سناريوي ممكن را به عنوان محتمل‌ترين آن در نظر گرفته و اقدامات پيشگيرانه را در دستور كار سياست خارجه كشور قرار داد. در اين راستا، تقويت روابط ديپلماتيك با آذربايجان، لغو رواديد، تسهيل روابط تجاري دو سوي ارس، تشويق سرمايه‌گذاران ايراني به گسترش فعاليت‌هاي اقتصادي خود در منطقه نخجوان، تقويت بازارهاي مرزي جلفا و پل‌دشت با محوريت تامين آسان كالاهاي مورد نياز شهروندان نخجواني، برقراري پروازهاي منظم از تبريز و تهران به نخجوان و بالعكس و مهم‌تر از همه، تقويت مناسبات فرهنگي دو كشور مي‌تواند به شيوه‌اي مسالمت‌آميز از پيشروي ترك‌ها در نخجوان جلوگيري كند.

دانشجوي دكتراي علوم سياسي تربيت مدرس