آیا دوران برتری انرژی آمریکا به پایان رسیده است؟
آیا دوران برتری انرژی آمریکا به پایان رسیده است؟
تا به امروز آمریکا با استفاده از ابزارهای قدرت بازارهای انرژی را تحت نفوذ خود قرار داده بود اما اکنون با رشد روزافزون نقش بازیگران دیگری روبرو شده که برتری این کشور در حوزه مذکور را مورد تهدید قرار داده‌اند.

به گزارش نبض انرژی، صنعت انرژی جهانی بسیار پرمنفعت است و به شدت تحت تاثیر تحولات ژئوپلیتیکی قرار دارد. با پایان یافتن دوران پس از جنگ سرد، وضعیت جدیدی شکل گرفته است. آمریکا زمانی تنها بازیگری بود که از از توانایی تاثیرگذاری قابل توجه روی بازارهای انرژی در سراسر جهان برخوردار بود. ارتش و اتحادهای جهانی این کشور ابزارهای قدرتمندی در کنترل تحولات در مناطقی مانند خاورمیانه بودند. اما نفوذ جهانی این کشور رو به تحلیل گذاشته و در مقابل نفوذ روسیه و چین در حال افزایش است.

مسکو به دلیل آمیزه‌ای از دیپلماسی و سیاست انرژی، در مناطق متعددی صاحب نفوذ شده است. بعلاوه خطاهای سیاست خارجی واشنگتن خلاهای قدرتی را ایجاد کرده که به بازیگران دیگر فرصت می‌دهد از آنها بهره برداری کنند مانند حرکت غیرمنتظره اخیر که واشنگتن در خارج کردن نیروهایش از شمال سوریه داشت.

همچنین مسکو روابط قوی با کشورهای متعدد در آمریکای لاتین برقرار کرده است. از زمان دکترین مونرو در سال ۱۸۲۳، واشنگتن آمریکای جنوبی و مرکزی را حیات خلوت خود به حساب می‌آورد. با این حال کشورهایی مانند ونزوئلا در برابر قدرت و نفوذ واشنگتن ایستادگی کردند. بنابراین زمانی که شایعه فروش بزرگترین شرکت آمریکای جنوبی به روس‌نفت روسیه پیچید، وحشت از یک ضربه دیگر در سیاست خارجی، واشنگتن را فراگرفت.

ارزش شرکت ملی نفت ونزوئلا که موتور اقتصادی این کشور است، ۱۸۶ میلیارد دلار برآورد شده است. منطقه اورینوکو که عمده نفت این کشور در آنجا تولید می شود حدود ۳۰۰ میلیارد بشکه ذخایر قابل استخراج دارد که بزرگترین ذخایر قطعی نفت در جهان به شمار می‌رود. با وجود ذخایر عظیم انرژی، ونزوئلا در آستانه فروپاشی اقتصادی و سیاسی قرار گرفته است. آشفتگی سیاسی ونزوئلا سالهاست که ادامه دارد و مجلس ملی که در اختیار پارلمان این کشور است، از سوی دولت نیکلاس مادورو، رییس جمهور ونزوئلا به حاشیه رانده شده است.

با وجود تحریمهای بین‌المللی و سوء مدیریت شرکت PDVSA، کاراکاس به زحمت توانسته است در برابر این فشارها تاب بیاورد. بدهی این کشور در حال حاضر ۷۳۸ درصد بالاتر از ارزش صادراتش است. آینده ونزوئلا در دستان شمار معدودی از کشورها است که عمده ۱۵۶ میلیارد دلار بدهی این کشور متعلق به آنها است. روسیه و چین که به دنبال نفوذ بیشتر هستند، بزرگترین سهم را از این طلب دارند.

بزرگترین بخش از تولید نفت PDVSA صرف بازپرداخت بدهی ونزوئلا می‌شود. این وضعیت به همراه ترکیبی از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی که توسعه پیدا می‌کنند به بحران شدید مالی منجر شده که چرخه اقتصادی معیوبی را ایجاد کرده است. بعلاوه بهره برداری از ذخایر نفت اورینوکوی ونزوئلا مستلزم سرمایه گذاری عظیمی است که تا تولید به دلیل دورافتاده بودن این منطقه حفظ شود. فرار استعدادها و سوءمدیریت شرکت PDVSA تولید نفت این کشور را به میزان ۱.۱ میلیون بشکه در روز از سال ۲۰۱۴ کاهش داده است.

فروش بخشی از شرکت PDVSA بدون شک مزایایی برای هر دو طرف ایجاد می‌کند. بار بدهی سنگین ونزوئلا از هر گونه تجدید حیات اقتصادی ممانعت می‌کند و رهایی از بدهی می‌تواند فشار مالی روی ونزوئلا را کم کرده و این کشور را در مسیر احیا قرار دهد. حداقل این چیزی است که سیاستگذاران برای آن امید دارند. همچنین کاراکاس می‌تواند روی حمایت روسیه در منطقه‌ای که هنوز تحت نفوذ آمریکا قرار دارد، حساب کند. مسکو نیز به نوبه خود می‌تواند جای پای خود در بازار جهانی نفت را تحکیم کند و بزرگترین ذخایر نفتی جهان را به فهرست اموال خود بیافزاید.

با این حال با وجود شایعات معلوم نیست که ارزشمندترین دارایی ونزوئلا به فروش گذاشته شود یا خیر. نخست این که بدهی کاراکاس به پکن که حدود ۶۰ میلیارد دلار است، بسیار بزرگتر از بدهی‌اش به مسکو است. از این رو فروش به چین برای کاهش بدهی منطقی‌تر به نظر می‌رسد زیرا چین توانمندی مالی بیشتری دارد. دوم این که ریسکهای سیاسی بسیار بالاتر از آن هستند که در صورت افتادن در باتلاق سیاسی این کشور، بتواند آن را هضم کند. بحران ونزوئلا هیچ نشانی از پایان ندارد و پیش بینی نتیجه این بحران بی نهایت دشوار است. سرانجام این که ونزوئلا سوریه نیست. مسکو با احتیاط برخورد می‌کند تا آمریکا را به خصوص در آستانه انتخابات سال آینده این کشور تحریک نکند.

بر اساس گزارش اویل پرایس، با این حال شرکتهای روسی همچنان سرمایه گذاری می‌کنند و کرملین حضور خود در این کشور آمریکای جنوبی را حفظ خواهد کرد. ریسکهای سیاسی ابهاماتی را ایجاد کرده و باعث می‌شود شرکتها فاصله بگیرند. اما شرکتهای دولتی روسیه علاوه بر اهداف مالی، اهداف سیاسی هم دارند. این سرمایه گذاریها اگر موفقیت آمیز باشند، علاوه بر نتیجه مالی، نتایج سیاسی هم خواهند داشت.