موضوع برنامه ۲۵ ساله همکاریهای جامع ایران و چین که این روزها در بسیاری از رسانهها و مطبوعات از آن با عنوان «سند قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین» یاد میشود، میتواند یک توافق راهبردی بین دو کشور تلقی شود که در آن تمایلات دو کشور در زمینه همکاریهای اقتصادی تبیین شده و طبق آن قرار است چینیها در صنایع نفت و گاز، کشاورزی، حمل و نقل و سایر زیرساختها با ایران سرمایهگذاری مشترک داشته باشند.
به گزارش نبض انرژی، موضوع برنامه ۲۵ ساله همکاریهای جامع ایران و چین که این روزها در بسیاری از رسانهها و مطبوعات از آن با عنوان «سند قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین» یاد میشود، میتواند یک توافق راهبردی بین دو کشور تلقی شود که در آن تمایلات دو کشور در زمینه همکاریهای اقتصادی تبیین شده و طبق آن قرار است چینیها در صنایع نفت و گاز، کشاورزی، حمل و نقل و سایر زیرساختها با ایران سرمایهگذاری مشترک داشته باشند.
در این برنامه ضمن همکاریهای مشترک نظامی، تسلیحاتی و اطلاعاتی، ایران برای تحقق این سرمایهگذاریها مشوقهایی از قبیل عرضه پایدار نفت، تخفیفهای قیمتی و مشارکتهای اطمینانبخش در طرح بزرگ چین(یک کمربند- یک راه) اعمال میکند.
مروری بر متن پیشنویس این برنامه (پیشنویسی که از طریق جراید در دسترس است) حاکی از آن است که اولا موضوع این همکاریها صرفا در حد یک MOU ۱ یعنی یک تفاهمنامه کلی بین دو کشور مطرح شده است؛ بهعبارتی دیگر نوعی تفاهم بین طرفین که علایق برای همکاری در جهت همگرایی آنها را تبیین میکند و در واقع چارچوب کلی درباره زمینهها و حوزههای همکاریهای آینده بین دو کشور است که در صورت نهایی شدن و امضای این تفاهمنامه، راه برای همکاریها و انعقاد قراردادهای متنوعی در آینده باز خواهد شد.
متاسفانه با وجود آنکه این تفاهمنامه هنوز نهایی نشده و طبعا هنوز قراردادهایی بر اساس آن تنظیم و منعقد نشده، شاهد اظهارنظرهای عجیب و غریب و مغرضانهای درباره آن هستیم؛ اظهار نظرهایی که یا تحتتاثیر جو بیاعتمادی یا بیاطلاعی، یا غرضورزی صورت میگیرد، تا آنجا که برخی این تفاهمنامه را به قراردادهایی از قبیل ترکمانچای و گلستان تشبیه میکنند. پرپیداست که اینها نه با مفاهیم تفاهمنامه، قرارداد و تفاوتهای آنها آشنایی دارند و نه با قضایای تاریخ معاصر ایران.
آنچه در این سطور میآید اظهارنظر یا نقد بر تفاهمنامه مورد بحث نیست، بلکه بهعنوان راهکاری برای مقابله با اوضاع نابسامان مالی و اقتصادی کشور که بهدلیل تحریمهای سنگین غرب، کاهش شدید صادرات نفت و درآمدهای نفتی و بعضا سوءمدیریتها حادث شده، میتواند قابل بحث باشد. این تفاهمنامه و استراتژی اتخاذشده کشور بهعنوان یک راهکار اقتصادی- سیاسی میتواند در راستای گسترش همکاریهای اقتصادی با سایر کشورهای جهان و از جمله چین حرکتی بخردانه و در شرایط دشوار فعلی که بسیاری از راهها بسته است، سازنده و راهگشا باشد.