در مورد مرکز بیضی بزرگ انرژی جهان در نبض انرژی بیشتر بخوانید گروه انرژی نادی صبوری زمانی برای شفافسازی چرایی به نتیجهنرسیدن مشارکت ایران و ژاپن در احداث مجتمع پتروشیمی، به چند منبع ژاپنی مراجعه کردیم. یکی از این منابع، مقالهیی بود که یک دانشجوی ژاپنی برای تبیین دلایل این شکست با نگاهی بسیار جدی […]
در مورد مرکز بیضی بزرگ انرژی جهان در نبض انرژی بیشتر بخوانید
گروه انرژی نادی صبوری
زمانی برای شفافسازی چرایی به نتیجهنرسیدن مشارکت ایران و ژاپن در احداث مجتمع پتروشیمی، به چند منبع ژاپنی مراجعه کردیم. یکی از این منابع، مقالهیی بود که یک دانشجوی ژاپنی برای تبیین دلایل این شکست با نگاهی بسیار جدی و تاریخی نگاشته بود. در اواسط مقاله این دانشجو از قول سرمایهگذاران و افرادی که در سالهای 47 و 48 برای مذاکره به ایران میآمدند، اشاره کرده بود که با وجود عدم رغبت ژاپنیها به طرح پتروشیمی ایران، «برنامهریزی دقیق» و « جدیت بسیار زیاد ایرانیها» در زمان ارائه پروژه باعث شد ژاپنیها خواسته قبلی خود را فراموش کرده و به این مشارکت تن بدهند. ارجاع به این مساله از جایی حایز اهمیت است که نشان میدهد نحوه برخورد و ارائه موقعیتها و طرحها در صنعت نفت و پتروشیمی در وضعیت فعلی تا چه اندازه خواهد توانست بر جذب سرمایهگذاران تاثیر مثبت داشته باشد. «فن مذاکره» و «جذب سرمایهگذار» خلایی است که اکنون در معدود جلسهها با خارجیها که حضور رسانهها در آن آزاد بوده، مشهود بوده است. تازهترین این جلسهها به کنگره نفت و نیرو که هفته گذشته در هتل المپیک برگزار شد باز میگردد. مشاهده خبرنگاران «تعادل» از سخنرانیها و حضور میدانی آنان در میان حضار کنگره پس از پایان، نشان میداد که طرحها و موقعیتهایی که برای جذب سرمایه عنوان میشدند فاقد پشتوانه و انسجام کافی بودند. به نوعی هرگز نمیشد شاهد تکرار لحظهیی بود که برای ژاپنیها در سال 47 اتفاق افتاد، اینبار تنها عایدی، خواب چشمبادامیها در میان جلسات بود. این مساله باعث شد تا با رضا پدیدار رییس انجمن سازندگان تجهیزات صنعت نفت و عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی، که یکی از 2 نماینده بخش خصوصی در شورای سیاستگذاری این کنگره بود به گپ و گفت بپردازیم. او در این گفتوگو از برخی پشت پردههای مذاکره با خارجیها سخن گفت و بر این مساله تاکید کرد که حضور خارجیها در مدت اخیر بیشتر تحت عنوان «کسب اطلاعات بیشتر» از صنعت نفت ایران صورت گرفته است. در این گفتوگو همچنین این مساله مورد بحث قرار گرفت که اساسا دلیل اشتیاق خارجیها به حضور در صنعت نفت ایران چیست؟ پدیدار ریشه این اشتیاق را در قرار گرفتن ایران در مرکز بیضی انرژی خاورمیانه و امکان بازتوزیع انرژی در این منطقه میداند. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
آیا در جریان سفر سرمایهگذاران خارجی برای حضور در کنگره نفت و نیرو، مذاکراتی خارج از قالب کنگره نیز صورت گرفت؟
در برنامه شامی که در برج میلاد میان برخی از فعالان بخش خصوصی و دولتی و برخی خارجیها برگزار شد، هیاتهایی از کره، چین وتایوان حضور داشتند اما از کشورهای اروپایی کسی حضور نداشت. بیشتر کشورهای اورینتال حضور داشتند و به نظر میآمد که بیشتر به دنبال گردآوری اطلاعات بودند. سوال آنها این بود که مواد اولیه آلیاژی کالاهایی که تولید میکنید چگونه فراهم میشود؟ ادعای آنها این بود که این مواد اولیه توسط خود آنها تایید میشود. پاسخ ما این بود که مواد اولیه یک قیمتی دارد اما ارزشافزودهیی که از محصول و کار توسط ما بر روی آن به دست میآید به ما تعلق دارد.
به نظر شما پس از این مذاکرات، مهمترین قصد آنها از حضور در چنین برنامههایی چیست؟
در واقع آنچه تا به امروز از رفت و آمد خارجیها مشخص شده این است که اولا قصد اعلام حضور خود در بازار ایران را دارند، ثانیا به دنبال جمعآوری اطلاعات هستند. به عنوان مثال در مذاکراتی که با آنها داشتیم اعلام شد که مثلا روتور، بدنه و قسمتهای دیگر توربین توسط ایران در حال ساخت است. پاسخ طرف مقابل این بود که لایسنس این توربین که قرار است روی هواپیما یا ژنراتور یا کمپرسور نصب شود از کجا تهیه میشود؟ پاسخ ما این بود که لایسنس آن از طریق مهندسی معکوس تکنولوژی که قبلا دریافت کردهایم تامین میشود. اما طرف مقابل اعلام میکرد که چنین لایسنس و دانشفنیای دیگر اعتبار ندارد.
در واقع هدف شرکتهای خارجی این است که ایران مجددا تحت نظارت آنها در بیاید و همانطور که مهندس زنگنه و دیگر دوستان و خود من اعلام کردیم، قراردادهای نفتی ایران مشخصا بر این نکته تاکید دارد که شرکتهای خارجی که وارد ایران خواهند شد به دو دسته تقسیم میشوند. گروه اول آنهایی هستند که یک پروژه را در اختیار میگیرد. توافقی که در وزارت نفت انجام شده این است که در موضوع اعطای پروژه، شرکت خارجی باید با یک شرکت ایرانی مشارکت مستقیم (Jonit Venture) داشته باشند. حالت دوم آن است که خود ما پروژهیی را تعریف و مدیریت میکنیم و در جایی به طراحی و مهندسی طرف خارجی نیاز پیدا خواهیم کرد. در این حالت برای اجرای این طراحی مهندسی به لایسنس نیاز خواهیم داشت که آن را خریداری خواهیم کرد. البته بعضی شرکتهای خارجی لایسنس خود را نمیفروشند بلکه اعلام میکنند که ما مدل و دیتا شیت را به شما ارائه میکنیم و شما خودتان آن را اجرا کنید.
آیا سابق بر این نیز لایسنسهایی که در اختیار ایران قرار میگرفت نیز همین حالت را داشته است؟ مثلا دانشفنی که Lurgi آلمان در اختیار پتروشیمی ایران قرار میداد نیز به همین صورت بوده است؟
بله. آن موقع نیز به همین حالت بوده و هیچ موقع دانشفنی به صورت 100 درصد انتقال پیدا نمیکند. ممکن است در مدل قراردادی خود به دنبال خرید خدمات یا کالا و تجهیزات باشیم. اگر خواهان خرید خدمات باشیم که توافق میشود که در ازای ارائه خدمات پولی داده میشود. اما اگر ارائه خدمات منجر به ارائه لایسنس شد ما قادریم آن لایسنس را برای یک مدت زمان مشخص خریداری کنیم. مانند این است اگر گواهینامه شما قابل انتقال به غیر باشد، شما در ازای دریافت مبلغی به صورت سالانه گواهینامه خود را در اختیار من قرار دهید. در موضوع خرید تجهیزات نیز به این صورت است که یا تجهیزات به صورت کامل و CBU (Completely Built Units) توسط ایران خریداری میشود یا به صورت قطعات نیمهتمام خریداری میکنیم و خودمان آن را تبدیل به کالای نهایی میکنیم یا قطعات را به صورت منفصل میخریم و خودمان آن را مونتاژ میکنیم یا اینکه یک سری از قطعات را خریداری میکنیم. در این زمینه طرفهای خارجی آمادگی دارند که هرگونه قطعهیی را در اختیار ما قرار دهند.
تنها مسالهیی که باید در این مذاکرات مشخص شود این است که در بخش طراحی مهندسی و لایسنس از چه فرمولی استفاده شود که چارچوب قراردادهای ما رعایت شود و از سوی دیگر طرف خارجی نیز انگیزه مشارکت خود را حفظ کند.
من اعتقاد دارم که طرفهای خارجی علاقه زیادی برای همکاری دارند. به این دلیل که شاید در برخی کشورها فروش تجهیزات و انتقال دانشفنی آنها اشباع شده است یا اصلا علاقهیی برای خرید ندارند یا مثلا کشوری مثل لیبی دیگر فرصتی برای سرمایهگذاری ندارد یا کشوری مثل اندونزی دیگر بنای صادرات نفت ندارد و قصد مصرف نفت خود را دارد یا مثلا صادرات الجزایر و سایر کشورهای شمال افریقا به پایینترین حد خود رسیده است. میتوان گفت که تنها جایی که هیجان اقتصادی در آن وجود دارد 15 کشور منطقه خاورمیانه است. در بین کشورهای خاورمیانه، ایران در مرکز بیضی انرژی جهان قرار دارد. نکته بعدی این است که کشورهایی که در این محدوده قرار گرفتهاند دارای نسل جوانی هستند. مثلا ایران 45 درصد جمعیت آن در دامنه سی تا 35 سال قرار دارند. جمعیتی که حول این بیضی انرژی یعنی علاوه بر خاورمیانه شامل ترکیه و کشورهای CIS و کشورهای خلیج فارس و عراق و اردن تشکیل شده است حدود 400 میلیون نفر است و در خود خاورمیانه حدود 300 میلیون نفر است. لذا تامین نیاز این جمعیت شرایطی را فراهم میآورد که اگر قراردادها درست تنظیم شود ایران توانایی آن را دارد که این انرژی را باز توزیع کند. راجع به موضوع بازتولید دانش و فناوری و ساخت تجهیزات در داخل کشور از طریق قراردادهای مشارکت مستقیم هیچ صحبتی نشده است.
یعنی منظور شما این است که ایران به نقطهیی برسد که انرژی این بیضی را توزیع کند؟
بله. راجع به این مساله هیچ کس صحبتی نکرده است و تصور من این است که ایران ظرفیت بازتوزیع در این منطقه را دارد.
آیا ایران قبلا تجربه بازتوزیع را داشته است؟
بله. مثلا در مورد مساله بستهبندی ایران صاحب یک سری از مواد اولیه لازم بود و یک سری دیگر از مواد اولیه لازم را وارد کرد و سپس به کشورهای دیگر صادر کردیم که بخشی از سبد صادراتی ایران را تشکیل میدهد.
به نظر میرسد که بخشی از صادرات ایران به عراق بتواند در قالب همین باز توزیع صورت بگیرد؟
اگر بخواهم بیشتر توضیح بدهم شما تصور کنید کفشی با یک برند معتبر مثل آدیداس یا نایک وجود داشته باشد و آن شرکت در ایران کارخانه خود را دایر کند و آن کفش را با آن برند با نیروی انسانی و انرژی ارزان ایران تولید کند. یک بخشی از محصول این کارخانه در ایران مصرف میشود و بخش دیگری از محصولات آن در منطقه بازتولید میشود و از این طریق باعث افزایش درآمد ملی میشود.
اینجا بعد از پایان سمینار عدهیی بیان میکردند که در مجموع اظهارات و صحبتها، جز پروژه سیراف فرصت سرمایهگذاری برنامهریزی شده وجود ندارد. نظر شما چیست؟
در مورد طرحی که مهندسی مشاور به صورت جامع روی آن کار شده باشد این اظهارنظر درست است. اما ما در مورد پروژههای صنعت نفت و گاز و پالایش و پتروشیمی بطور کلی محورهای کلی براساس اکتشافها و نیازهای ما است و بقیه به دست کسی است که باید طرح را کامل کند. به همین دلیل است که بعد از اکتشاف و لرزهنگاری، پروژه در قالب EPC به شرکت سرمایهگذار سپرده میشود.
یعنی بخش مهندسی و تامین و مشاوره و اجرا به آنها سپرده میشود. در مورد طرحهای صنعت نفت چارچوبهای کلی طرحها وجود دارد. فرصتها تعریفی است از مشخصات کلی فنی پروژههایی که ما میخواهیم با اجرای آنها به محصول برسیم در نتیجه نمیتوان گفت مشخصات پروژه در نیامده است.
دلیل در آمدن پروژه سیراف این بود که دولت به این نتیجه رسید که میعانات گازی که اکنون رایگان میدهم از طریق زیرساخت مشترک تبدیل به محصول کنم. زیر ساخت مشترک خصیصه سیراف است. این 20 درصد از کل پروژه بوده است. در نتیجه 20 درصد از کل پروژه را دولت بر عهده گرفت. خوراک و آب و یوتیلیتی را داد و 80 درصد کار را برونسپاری کرد. اما در بقیه پروژهها جز زمین و معدن و ذخیره بقیه به عهده پیمانکار است.
بله اما مسائلی مانند تامین بازار محصولی که سرمایهگذار باید وارد آن شود یا توجیهپذیری اقتصادی طرحها، نیز در رغبت شرکای خارجی برای ورود به ایران تاثیرگذار خواهد بود. اینکه ما به خارجیها بگوییم پالایشگاههای ما اصلاح نشده و خارجیها بیایید این را برای ما اصلاح کنید اساسا چندان دارای اعتبار نیست.
در پالایشگاهها در دنیا تحول تکنولوژیک رخ داده که ما به آن دسترسی نداریم. مثلا همه خودرو میساختند و ناگهان به ایربک مجهز شدند. در مورد پالایشگاهها هم این مصداق را دارد. پالایشگاههای ما مثل خودروهای بدون ایر بک کار میکند اما بازدهی و حاشیه سود پایینی دارد. ما بگوییم وقتی یک بشکه نفت خام وارد میشود ضایعات چقدر است؟ بنزین میگیریم و نفت سفید میگیریم و در آخر قیر میماند. این میزان مانده چند درصد از یک بشکه است. مثلا برای ما اکنون 35 درصد است. اما در پالایشگاه ریلاینس هند این تلفات 4 درصد است. در نتیجه ما باید از آخرین دانش روز استفاده کنیم که راندمان و بهرهوری را بالا ببریم و ضایعات محصول را کاهش دهیم.
برای بالا بردن راندمانها طرح مشخصی وجود ندارد؟ آیا اینکه در کلیت بیان کنیم که پالایشگاهها نیاز به بهروزرسانی دارند کفایت میکند؟ این طرح باید از سمت خارجیها داده شود؟ برای مثال اکنون شرکت پالایش و پخش خود طرحی برای اصلاح پالایشگاه تهران داشته و خواهان سپردن آن به خارجیهاست یا اینکه اساسا قرار است خارجیها تمام مراحل را عهدهدار باشند؟
این مشخص نیست و من نیز مطلع نیستم اما منطق مدیریت این است که باید سر قیمت سرمایهگذاری به نتیجه برسیم. برای مثال باید ببینیم در یک جاده خاکی یک مدل آخرین مدل را میخواهیم؟ اینجاست که در سیاستهای کلان کشور است که مقامهای مسوول باید پاسخ بدهند که پالایشگاههای ما میتوانند از آخرین دستاوردها استفاده کنند و قیمت تمام شده محصول را کاهش دهند و این باعث شود که بنزین اتوموبیل ما وقتی اکتان بالا دارد شتاب بهتر است و به موتور کمتر آسیب میرسد. اینجاست که توسعه پالایشگاهها آخرین مطالعات اعلام آمادگی خواهند کرد که سرمایهگذاران بیایند و طرحهای توسعهیی پالایشگاههای ما را عهدهدار شوند.