در مورد انرژی و هایپر بودن دختر هاشمی در نبض انرژی بیشتر بخوانید فائزه هاشمی دختر حاشیه دار مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفتگو با همشهری، در پاسخ به سوال «شما همچنان حوصله و انرژی یک کار اجرایی در سطح بالای مملکت را دارید؟» گفته است: «بله، به نظرم انرژی‌ام بیشتر هم شده است. […]

در مورد انرژی و هایپر بودن دختر هاشمی در نبض انرژی بیشتر بخوانید

فائزه هاشمی دختر حاشیه دار مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفتگو با همشهری، در پاسخ به سوال «شما همچنان حوصله و انرژی یک کار اجرایی در سطح بالای مملکت را دارید؟» گفته است: «بله، به نظرم انرژی‌ام بیشتر هم شده است. خانواده هاشمی هایپرند. هرچه هم سنشان بالاتر می‌رود انگار پرانرژی‌تر می‌شوند».

 

*اگر زنان توانسته‌اند یک جاهایی تأثیرگذار باشند، به‌خاطر فضای مجازی است که صداها را چندین برابر و جهانی می‌کند. قدیم‌ترها لِک‌ولِک کارهایی می‌کردیم، اما الان فضای مجازی تأثیرات را صدچندان کرده و جاهایی چنان در احیای حقوق مردم، حکومت را وادار به عقب‌نشینی می‌کند که باارزش است.

*ما زنان نباید فکر کنیم که اگر الان از نقطه «آ» به نقطه «ب» رسیدیم، دیگر تمام است. اگر مبارزه نکنیم و جنگمان را ادامه ندهیم، دوباره از «ب» به «آ» برمی‌گردیم.

*من معتقدم دغدغه‌ای که بابا برای رشد ورزش کشور داشت، بقیه رئیس‌جمهورها نداشتند. چند دلیل دارم. یکی‌اش خود ورزش زنان است. چون من دختر ایشان بودم، دائم ایشان را می‌دیدم، غر می‌زدم یا به قول بابا که در یکی از خاطراتش نوشته فائزه آمد گریه کرد و من برای افتتاحیه فلان مسابقه رفتم. ولی آقای خاتمی را یک‌بار نتوانستیم برای افتتاحیه بازی‌ها بیاوریم، ایشان اصلا با ورزش زنان لج کرده بود، فکر می‌کنم به خاطر من بود که نمی‌آمد.

*ارزیابی من این است که بعد از انقلاب آقای هاشمی‌طبا بهترین مدیر ورزش بوده. آقای هاشمی‌طبا که از اول ورزشی نبود، یک چهره‌ سیاسی بود. شاید هم دلیل موفقیت ایشان طولانی‌بودن حضورشان در این سمت بود که بالاخره کم‌کم یاد گرفت و اشراف پیدا کرد.

*من هیچ زمانی مدیر ورزش زنان نبودم، بیشتر مادر و حامی ورزش زنان بودم. در شورای مشورتی آقای روحانی در دور اول بودم.

*آقای روحانی که آمد، در ستادهای انتخاباتی هم کار کرده بودیم. چند جلسه مشورتی تشکیل شد که به نتایجش عمل نشد. برای انتخاب رئیس ورزش و رئیس کمیته ملی المپیک کارگروه تشکیل شده بود. بعد از آن جلسات، جلسه‌ای که تشکیل شود که بگویند بیایید؛ نه، نبوده. خانم مولاوردی که معاونت زنان رئیس‌جمهوری بود، کارگروه ورزش یا کارگروه‌های دیگری داشت، یکی دوبار دعوت کرد. در ورزش بعد از آمدن آقای سلطانی‌فر به ما نگاه هم نشد. دوره اول هم آقای سلطانی‌فر برای وزارت مطرح بودند، آن موقع ما زنان جلسه گذاشتیم و آقای سلطانی‌فر را دعوت کردیم و گفتیم اگر شما وزیر شدید، ما زنان چنین انتظاراتی داریم که به این موضوعات توجه داشته باشید، ولی آقای سلطانی‌فر متاسفانه در جاهای دیگر زنان آن جلسه را مسخره کرده بود و درباره آنها بد حرف زده بود.

*ما در ۳ انتخابات تقریبا برنده شدیم، در شوراهای شهر، مجلس و ریاست‌جمهوری. فرصت‌سوزی عظیمی توسط خود اصلاح‌طلب‌ها صورت گرفت و شرایط را به اینجا رساند که دیگر کسی حاضر نشد بیاید و رأی بدهد. به نظر من رأی ندادن در دوره اخیر انتخابات فقط اعتراض به اصولگراها نبود، اول اعتراض به اصلاح‌طلب‌ها بود.

*اگر وضعیت ‌همین‌جوری پیش برود، ریاست‌جمهوری را هم اصولگراها می‌گیرند.

*اعتقاد دارم اصولگراها از نظر اجرایی قوی‌تر از چپ‌های اصلاح‌طلب هستند؛ البته نه از تکنوکرات‌های اصلاح‌طلب. عمده مدیران بابا از اصولگراها قوی‌تر بودند، البته اگر می‌توانستند سر کار باقی بمانند و محکوم نشوند و پرونده‌سازی برایشان نشود و از چرخه مدیریت حذف نمی‌شدند. چپ‌های اصلاح‌طلب خیلی اجرایی و قوی نیستند. به نظرم بیشتر اهل حرف زدن و نظریه‌پردازی هستند.

*خیلی از مردان دوست ندارند زنان قدرت بگیرند. برخی مردان اصلاح‌طلب هم به حقوق زنان که می‌رسند متحجر می‌شوند و فرقی با اصولگرایان ندارند. این مردان در حوزه سیاسی بیشتر شعار اصلاح‌طلبی دارند.

*«شما همچنان حوصله و انرژی یک کار اجرایی در سطح بالای مملکت را دارید؟» بله، به نظرم انرژی‌ام بیشتر هم شده است. حتما هم تاییدم می‌کنند (با خنده). خانواده هاشمی هایپرند. هرچه هم سنشان بالاتر می‌رود انگار پرانرژی‌تر می‌شوند… کاملا پر از انگیزه و دغدغه برای ساخت کشور هستم؛ به خصوص برای زنان.