انتقاد زنگنه از مدیران سابق پتروشیمی
انتقاد زنگنه از مدیران سابق پتروشیمی
بخشی از صحبت های مهندس زنگنه وزیر نفت در مراسم پنجاه سالگی پتروشیمی را هرگز فراموش نخواهم کرد. مخصوصا آنجا که در واکنش به صحبت های مهندس شعری مقدم مدیرعامل وقت پتروشیمی گفت: مهم ترین عامل عدم توسعه پتروشیمی تحریم های جهانی نبوده بلکه بی کفایتی مدیران این صنعت بوده است.
بخشی از صحبت های مهندس زنگنه وزیر نفت در مراسم پنجاه سالگی پتروشیمی را هرگز فراموش نخواهم کرد. مخصوصا آنجا که در واکنش به صحبت های مهندس شعری مقدم مدیرعامل وقت پتروشیمی گفت: مهم ترین عامل عدم توسعه پتروشیمی تحریم های جهانی نبوده بلکه بی کفایتی مدیران این صنعت بوده است.
 به گزارش نبض انرژی،  او افزود پتروشیمی مانند ایران زمان نادر شاه سرداری مانند نعمت زاده نداشت تا بتواند توسعه را ادامه دهد. آن روزها هم می توانستم با یک یادداشت  جواب انتقاد وزیر نفت را بدهم. ولی این کار را نکردم چون فکر می کردم زنگنه یکی از وزرای محبوب و توانمند دولت یازدهم است و منصفانه نیست حتی در حد پاسخ او را نقد کنم. دیگر اینکه پاسخ به ایشان وظیفه مدیرعامل فعلی یا مدیران سابق پتروشیمی بود نه اینکه من بخواهم در مقام پاسخ درآیم. اما پاسخ بعضی حرف ها را باید داد یا باید نوشت و گذاشت یک گوشه دل تا در زمان مناسب بیان شوند.
پاسخ به انتقاد  آن روز وزیر خیلی سخت نبوده و نیست. فقط کافی است نام مدیران عامل پتروشیمی در دولت های نهم و دهم را مرور کنیم.
اولین مدیرعامل مهندس اصغر ابراهیمی اصل بود. ابراهیمی اصل پیش از این حکم مدیرعامل یکی از فازهای گازی در دست اجرا توسط شرکت پتروپارس بود و ایده آل ترین پستی که می توانست برای خودش تصور کند مدیرعاملی پتروپارس بود. ولی ناگهان حکم معاونت وزیر نفت در امور پتروشیمی و مدیرعامل را دریافت کرده بود.
عملکرد این مدیر بیگانه با پتروشیمی چنان ناپخته و نامطلوب بود که تنها پس از 9 ماه و چند روز به یکباره و با حکمی شبانه از سوی مهندس وزیری هامانه وزیر نفت وقت دولت نهم برکنار شد. ابراهیمی اصل از فردای پس از برکناری به گونه ای از سوی کارکنان پتروشیمی فراموش شد که گوئی هرگز مدیرعامل پتروشیمی نبوده است. هرچند تبعات انتصاب هائی که انجام داد تمام مدیران بعدی پتروشیمی را گرفتار کرد.
مدیرعامل منصوب شده بعدی مهندس غلامحسین نجابت بود. بعید است آقای زنگنه آنقدر بی انصاف بوده باشد که شخصی مانند نجابت را مصداق مدیران بی کفایت پتروشیمی بداند. زیرا سابقه نجابت در سازندگی از زنگنه ای که زمانی وزیر جهاد سازندگی بوده، اگر بیشتر نباشد یقینا نمی توانست کمتر باشد. نشان لیاقتی که نجابت بابت کارهای بزرگ خود در پتروشیمی ایران در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی گرفت هرگز پس از وی نصیب کس دیگری در این صنعت نشده است. شخصا به یاد دارم که زنگنه او را مرد بزرگ “NGL 1200 و 1300” خطاب می کرد. هرچند اینکه چرا پس از حضور دوباره در وزارت نفت دولت یازدهم هرگز نجابت را دوباره در کنار خود نداشت موضوعی نیست که لازم باشد در اینجا به آن پرداخته شود.
جایگزین نجابت در پتروشیمی، مهندس عادل نژادسلیم بود. مردی که اکثر سال های عمر خود را در واحدهای تولیدی و عملیاتی پتروشیمی گذرانده بود. اقدام های نژادسلیم پایه گذار تشکیل هلدینگ خلیج فارس شد تا در وانفسای خصوصی سازی های بی در و پیکر و بی برنامه پتروشیمی واحدهای واگذار نشده این صنعت به خوبی ساماندهی شوند. توانمندی مهندس نژادسلیم آنگونه بود که با روی کار آمدن دولت یازدهم این مدیر خوشنام و با سابقه، با افزودن تجربه حضور در شرکت های خصوصی شده پتروشیمی و پالایشگاهی در راس مدیریت هلدینگ خلیج فارس قرار گرفته و سهام این شرکت را به مطلوب ترین شکل ممکن عرضه کرده، بازار بورس و سهام کشور را دچار تحولی اساسی نمود. بنابراین و با درنظر گرفتن حضور وی در راس مهم ترین هلدینگی که بخش اعظم سهام مدیریتی و مالکیت بسیاری از شرکت ها و طرح های پتروشیمی را در اختیار داشت، بعید بود ایشان نیز منظور آقای وزیر نفت از بکارگیری مدیران بی کفایت پتروشیمی در دولت های نهم و دهم بوده باشد.
آخرین مدیرعامل پتروشیمی در دولت دهم که اتفاقا دوران مدیریتی اش نسبت به سه مدیرعامل دیگر طولانی تر شد مهندس عبدالحسین بیات بود. مهم ترین پست آقای بیات قبل از انتصاب در این مسئولیت، مدیرعاملی پتروشیمی بوشهر بود. پتروشیمی در دوران مهندس بیات به دلیل شرایط بین المللی و تشدید تحریم ها عملا شاهد اتفاق بزرگی نبود. اما دوست و دشمن ایشان را یکی از پاکدست ترین و سالم ترین مدیران پتروشیمی می دانند. از طرف دیگر به یک دلیل مشخص مهندس بیات هم نمی توانست یا نمی بایست مصداق صحبت مهندس زنگنه قرار بگیرد. مهم ترین دلیل قابل استناد این بود که آقای بیات پس از برکناری از مدیرعاملی پتروشیمی با حکم شخص وزیر نفت به عنوان عضو هیات مدیره شرکت ملی صنایع پتروشیمی منصوب شده بود. لذا می توان اینگونه استدلال کرد که اگر وزیر او را در این سطح قبول نداشت هرگز حاضر نمی شد چنین حکمی را برایش امضاء کند.
بیات پس از برکناری از عضویت هیات مدیره همچنان مسئولیت طرح مهمی مانند مدیریت اجرایی خط لوله اتیلن غرب را بر عهده داشت و در دولت دوازدهم، پس از جابجایی چهار مدیرعامل در شرکت ملی صنایع پتروشیمی باز هم از سوی زنگنه به عضویت هیات مدیره پتروشیمی درآمد. لذا با توجه به این مسئولیت ها نمی توانست مصداق مدیران بی کفایتی باشد که به زعم مهندس زنگنه، عامل عدم توسعه پتروشیمی شمرده می شدند.
 
پتروشیمی در دولت دوازدهم شاهد تغییرات اساسی زیادی بود. تغییراتی که به عنوان یکی از نیروهایی که همیشه این صنعت را خانه خود می دانستم بخش زیادی از آنها هرگز نمی توانسته بدون تائید وزیر نفت بوده باشد. اما اینکه بی کفایتی های مورد ادعای ایشان چه مقدار رفع و اهداف توسعه ای این صنعت چه نتایجی را به بار نشانده باشد قضاوتش را به همکاران دیروز، امروز و فردای این صنعت و دیگر مخاطبان واگذار می کنم.
عبدالرسول دشتی